«ایران» از ضرورت‌ها و الزامات برای مقابله مؤثر با آتش‌سوزی‌های جنگلی گزارش می‌دهد؛

جای خالی فرماندهی واحد در «زمان طلایی»

استان‌ها

134322
جای خالی فرماندهی واحد در «زمان طلایی»

آتش‌سوزی اخیر در جنگل‌های هیرکانی بار دیگر نشان داد که مدیریت اطفای حریق در کشور با کمبودها و چالش‌های جدی روبه‌رو است؛ از نبودِ هواپیماها و بالگردهای تخصصی و ضعفِ فرماندهی واحد تا هماهنگی ناکافی میان دستگاه‌ها و مشارکت سامان‌نیافته نیروهای مردمی.

نادر نینوایی- گروه زیست بوم: «امید سجادیان» کارشناس محیط‌‌زیست و «ابراهیم پیرزادیان» جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری تأکید می‌کنند که بدون برنامه‌ای جامع برای پیشگیری، پایش، آموزش و تجهیز نیروها و همچنین ایجاد ساختار فرماندهی منسجم، «زمان طلایی» کنترل حریق از دست می‌رود و آتش‌سوزی‌ها به بحرانی تکرارشونده و خسارت‌بار تبدیل خواهند شد. آنها خواستار تدوین برنامه‌ای یکپارچه با تمرکز بر پیشگیری، مشارکت هدفمند مردمی و تجهیز ناوگان تخصصی هوایی شدند.

«امید سجادیان» کنشگر محیط زیست، در خصوص چالش‌ها و کمبودهایی که در زمینه اطفای حریق در جنگل‌های کشور وجود دارد و نیز درباره درس‌هایی که می‌توان از حادثه اخیر در جنگل‌های هیرکانی گرفت به روزنامه «ایران» گفت: «یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که حادثه اخیر نشان داد، کمبود هواپیماها و بالگردهایی است که توانایی حمل و انتقال آب را داشته باشند. همچنین ضعف‌ها در هماهنگی مؤثر و سریع میان سازمان‌ها. این اتفاق بار دیگر ثابت کرد که ما هنوز برنامه مدیریت کارآمد و منسجمی برای اطفای حریق نداریم. بارها گفته‌ایم که داشتن برنامه جامع ضروری است، اما در عمل هنوز هیچ‌جا این برنامه به‌طور مشخص تعریف نشده و مبتنی بر نیازهای واقعی هم نیست. با وجود اطلاع‌رسانی گسترده و تلاش‌هایی که انجام شد، باز هم شاهد بودیم که همه‌چیز به حالت اضطراری موکول شده است. یعنی ما تنها زمانی به فکر می‌افتیم که آتش‌سوزی آغاز شده و بحران شکل گرفته است.»

وی ادامه داد: «در بسیاری از لحظات، واقعاً مانند یک لشکر خسته و بدون ابزار، تنها نظاره‌گر آتش بودیم تا شاید بالگرد برسد؛ آن هم در شرایطی که معلوم نبود آیا موفق به پرواز شود، آیا مجوز پرواز از کشور همسایه صادر شود یا خیر. از طرف دیگر، این پرسش‌ها همچنان بی‌پاسخ مانده است که نیروهای انسانی ما چه تعداد هستند؟ در کجا مستقرند؟ چه میزان آموزش دیده‌اند؟ ابزار و تجهیزات آنها کجاست و چگونه باید عمل کنند؟ حتی اطلاعات اولیه نیز بعضاً شفاف منتشر نمی‌شود. همه این مسائل نشان می‌دهد که ما برنامه جامع و واحدی برای مدیریت حریق نداریم. برخی گروه‌ها فعال‌اند، اما مشکل اصلی همچنان پابرجاست.»

نیازهای آتی برای اطفای حریق

سجادیان در تشریح الزامات و نیازها برای مقابله با آتش‌سوزی‌های احتمالی بعدی در جنگل‌ها گفت: «در مورد نیازهای آینده، قطعاً به هواپیماها و بالگردهای تخصصی نیاز داریم. در حریق اخیر دیدیم که امکانات اطفای هوایی کافی نبود. از نظر تجهیزات، کشورهای مختلف ساختارهای متفاوتی دارند، اما چند مؤلفه مشترک وجود دارد که شامل اطلاع‌رسانی سریع، ورود در «زمانِ طلایی» اطفا، مشارکت هدفمند مردم و تعریف دقیق نقش سازمان‌هاست. متأسفانه در ایران، بخش مشارکت مردمی بسیار ضعیف است. این در حالی است که مردم می‌توانند نقش مهمی در پیشگیری و کنترل اولیه داشته باشند؛ به شرطی که آموزش دیده و در قالب پایگاه‌های مشخص سازماندهی شوند و بیمه، شیوه همکاری و وظایف‌شان از قبل تعیین شده باشد.»

وی افزود: «یکی دیگر از چالش‌ها، نبود فرماندهی واحد در زمان بحران است. اکنون در آتش‌سوزی‌های جنگلی، فرمانده عملیات مشخص نیست. سازمان جنگل‌ها توانایی مدیریت دارد، اما بوروکراسی سنگین و نبود ساختار فرماندهی منسجم باعث اختلال می‌شود. همچنین بالگردها و هواپیماهای تخصصی اطفا، به‌دلیل قدرت مانور بالا و مقاومت در برابر بادهای شدید و جریان هوای گرم، برای این کار ضروری‌اند و باید در اختیار نیروهای متخصص قرار بگیرند.»

این کنشگر محیط زیست ادامه داد: «در کنار تجهیزات زمینی و نیروهای انسانی، سامانه‌های ماهواره‌ای نقش بسیار مهمی در تشخیص محل حرکت آتش، نقطه‌های بحرانی، مسیر پیشروی و مناطق نیازمند پیشگیری دارند. همه این موارد باید در یک ساختار یکپارچه و کامل تعریف شود. هر بخشی که کمی ضعیف باشد، کل سیستم آسیب می‌بیند. مردم همیشه پای کار بوده‌اند، اما اغلب آموزش ندیده‌اند و حضورشان هدفمند نیست. 

باید روشن شود که نقش مردم در کدام مرحله است، پیشگیری، کنترل اولیه یا عملیات اصلی. متأسفانه ساختار مشخصی وجود ندارد و هربار همه‌چیز به صورت اضطراری و واکنشی پیش می‌رود. در بسیاری از نقاط، گفته می‌شود سامانه پیشگیری وجود دارد، اما در زمان آتش‌سوزی به صورت عملیاتی چیزی دیده نمی‌شود. به نظرم بهتر است صادقانه بپذیریم که این ساختار کامل نیست تا بتوان آن را اصلاح کرد.» 

لزوم شناسایی و آگاهی‌بخشی در خصوص رفتار مخاطره‌آمیز

یکی از مواردی که در خصوص آتش‌سوزی اخیر در جنگل‌های هیرکانی مورد تأکید قرار گرفت، لزوم آگاهی‌بخشی به مردم در خصوص رفتارهای مخاطره‌آمیز و روشن‌کردن آتش در جنگل‌ها بود. سجادیان در این خصوص توضیح داد: «برای ارائه راهکار، باید بدانیم چه نوع رفتارهایی منجر به آتش‌سوزی می‌شود و در کدام مناطق بیشترین خطر وجود دارد. وقتی طبق آمار، تنها در ۳۸ ماه گذشته بیش از ۲۳۰۰ آتش‌سوزی در سطوح مختلف رخ داده، باید برنامه‌ریزی منطقه‌ای دقیق انجام شود. باید مشخص شود در کجا و چه زمانی احتمال آتش‌سوزی بیشتر است و چه اقداماتی باید پیش از وقوع انجام گیرد. محدودیت ورود، آموزش گردشگران، آماده‌سازی زیرساخت‌ها و نظارت مستمر از جمله اقداماتی است که پس از بررسی‌های دقیق می‌توان در نظر گرفت.»

وی افزود: «بخشی از آتش‌سوزی‌ها ناشی از بی‌احتیاطی بوده و بخشی نیز بر اثر تعارضات یا سوءاستفاده‌ها اتفاق می‌افتد. این موارد باید به‌طور هم‌زمان و هم از طریق ساختار قانونی و هم با مشارکت جامعه محلی حل شوند. تجربه نشان داده هرجا مردم مشارکت داشته‌اند، نتایج موفق بوده است. در پایان باید بگویم کتمان مشکلات و نادیده گرفتن ضعف‌ها کمکی نمی‌کند. در تجربه سال ۲۰۱۷ نیز دیدیم که چگونه به‌دلیل نبود ساختار مناسب، آتش گسترده شد. امیدوارم این‌بار تصمیم‌های اساسی‌تری گرفته شود.»
 
ضرورت آمادگی برای بحران‌های آتی

ابراهیم پیرزادیان، جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، در پاسخ به این پرسش که چه درس‌هایی می‌توان از ماجرای آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی برای اطفای حریق در جنگل‌های کشور در آینده گرفت، به «ایران» گفت: «حادثه اخیر نشان داد که ماهیت آتش‌سوزی در جنگل‌های هیرکانی به‌دلیل اقلیم مرطوب، بادهای گرم فون، شیب تند و تراکم لاش‌برگ بسیار پیچیده است. مهم‌ترین درس‌ها شامل ضرورت ارتقای سامانه‌های پایش لحظه‌ای، افزایش سرعت بسیج نیرو در «زمان طلایی»، استانداردسازی فرماندهی واحد (ICS)، استفاده بیشتر از پهپادهای حرارتی و تقویت آموزش نیروهای محلی برای مقابله با آتش‌های دامنه‌ای است.»

وی همچنین در تشریح ظرفیت‌های فعلی یگان و نیازهای ارتقایی خاطرنشان کرد: «یگان حفاظت هم‌اکنون مجهز به دمنده، تجهیزات گروهی، آتش‌کوب انفرادی، کوله‌پشتی اطفا، GPS های عملیاتی، خودروهای نیمه‌سنگین و سامانه دیده‌بانی است. 

با وجود این ظرفیت‌ها، نیازهای حیاتی همچون بالگرد تخصصی آبریز، خودروهای واکنش سریع کوهستان، تجهیزات انفرادی سبک‌تر، نقشه‌های حرارتی به‌روز و سامانه هوشمند مدیریت عملیات احساس می‌شود. 

ارتقای این تجهیزات مستقیماً کارایی عملیات در مناطق صعب‌العبور را افزایش می‌دهد.»

جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در تشریح ارزیابی خود از هماهنگی میان دستگاه‌ها و راهکارهای ارتقای این هماهنگی‌ها در زمان بروز حوادث در جنگل‌ها ابراز داشت: «هماهنگی میان منابع طبیعی، هلال‌احمر، محیط زیست، فرمانداری‌ها و نیروهای مردمی در اغلب عملیات‌ها قابل قبول است، اما در حریق‌های گسترده نیازمند یکپارچگی ساختاری بیشتر هستیم. استقرار سامانه فرماندهی واحد، ایجاد اتاق عملیات مشترک، توسعه رزمایش‌های بین‌دستگاهی و تدوین پروتکل‌های ثابت برای تبادل تجهیزات و اطلاعات، می‌تواند هماهنگی‌ها را مؤثرتر و عملیات را سریع‌تر و ایمن‌تر کند.»

او در ادامه با تأکید بر نقش عوامل انسانی و برنامه‌های آموزشی خاطرنشان کرد: «عوامل انسانی سهم قابل‌توجهی در شکل‌گیری آتش‌سوزی‌ها دارند؛ از بی‌احتیاطی گردشگران تا اقدامات عمدی در مناطق حاشیه‌ای. برنامه‌های یگان شامل ارتقای آموزش جوامع محلی، کمپین‌های رسانه‌ای فصل‌محور، آموزش دهیاران و شوراها، توسعه شبکه «همیاران طبیعت»، استفاده از سامانه هشدار مردمی و برگزاری دوره‌های تخصصی برای نیروهای یگان جهت تحلیل رفتار آتش و مدیریت ایمن صحنه است.»

پیرزادیان همچنین بر اهمیت اجرای برنامه‌های پیشگیری، پایش و آماده‌سازی نیروها تأکید کرد و گفت: «در حوزه پیشگیری، اولویت‌ها شامل پاک‌سازی مسیرهای خطر، ایجاد آتش‌بر، پایش ماهواره‌ای، استقرار گروه‌های واکنش سریع، استفاده از پهپادهای تصویربرداری حرارتی و اجرای مانورهای دوره‌ای است. 

یگان همچنین مدل جدیدی از سازمان‌دهی نیروها در ارتفاعات را دنبال می‌کند که بر افزایش گشت‌های پیشگیرانه، استقرار نقطه‌ای نیروها در کانون‌های خطر، ارتقای آمادگی جسمانی و تجهیز استاندارد مبتنی بر اقلیم کوهستانی تمرکز دارد.»
 
لزوم ارتقای توان مقابله با بحران‌های طبیعی

باید پذیرفت که توان مقابله با بحران‌های طبیعی مانند آتش‌سوزی در کشور هنوز به سطح ایده‌آل نرسیده است. وقوع حوادث مکرر و گسترش سریع آتش در مناطق مختلف نشان می‌دهد که صرف اقدامات واکنشی و تکیه بر ظرفیت‌های موجود نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای واقعی باشد. هر بحران، حتی با تلاش‌های گسترده نیروهای محلی و سازمان‌های مسئول، می‌تواند به دلیل ناکافی بودن تجهیزات، کندی در تصمیم‌گیری و هماهنگی ضعیف میان نهادها، خسارات جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

مسأله اصلی، فراتر از کمبود منابع فنی، به ساختار مدیریت و آمادگی پیشگیرانه بازمی‌گردد. 

فقدان برنامه‌های جامع، رزمایش‌های دوره‌ای و فرماندهی واحد باعث می‌شود زمان طلایی برای کنترل حریق از دست برود و واکنش‌ها به شکل اضطراری و پراکنده انجام شود. این وضعیت در کنار پیچیدگی ذاتی اکوسیستم‌ها و شرایط اقلیمی خاص، خطر بروز فجایع بزرگ‌تر را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، نقش آگاهی عمومی و مشارکت مردم نیز همچنان به‌طور کامل نهادینه نشده است؛ بدون آموزش و سازماندهی هدفمند، حضور نیروهای محلی و مردمی در مواقع بحران می‌تواند ناکافی یا حتی مخاطره‌آمیز باشد.

بــــرش

نیاز به بازنگری جدی در استراتژی‌های بحران

چالش‌های فعلی یک پیام روشن دارند و آن اینکه پیشگیری و آمادگی، تنها راه واقعی کاهش اثرات بحران‌هاست. سرمایه‌گذاری در تجهیزات تخصصی، سیستم‌های هشداردهی و پایش، برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگی میان دستگاه‌ها باید با همان جدیت و اولویتی که بحران‌های رخ داده نشان داده‌اند، دنبال شود. بدون این اقدامات، احتمال تکرار و تشدید حوادث مشابه، هر سال بیشتر خواهد شد و بخشی از میراث طبیعی و امنیت زیستی کشور به خطر خواهد افتاد.

در نهایت، این موقعیت می‌تواند فرصتی برای بازنگری جدی در استراتژی‌های مدیریت بحران باشد. نگاه به آینده نیازمند رویکردی هوشمند، یکپارچه و پیشگیرانه است که هم توان عملیاتی را تقویت کند و هم جامعه را در مسیر حفاظت از منابع طبیعی فعال و مسئول سازد. با ترکیب آموزش، تجهیزات مدرن و هماهنگی ساختاری می‌توان امید داشت که بحران‌ها نه‌تنها کنترل شوند، بلکه از شدت و خسارت آنها کاسته شود و جنگل‌ها به‌عنوان سرمایه‌ای ملی برای نسل‌های آینده حفظ شوند.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار استان‌ها